باور نمیکنم
باور نداشتم گل ارزوی من
با دستان نازنین تو بر خاک افتد
با این همه درد هنوز میپرستمت
قسم به خدا که هیچ جا چنین پاکی در عشق نمییابی
گاهی در خواب و گاه در بیداری میبینمت
گریانی و میگویی:ای تو بدان که خدا نخواست
غافلی از قصه ی دل من که حکم بت پرستی بودی برای من
بیچاره دل من خطای تو به چشم دید
دل من باز معصوم است و میگوید :او هر چه میکند خوب است
تو صحبت عشق و محبت من باورت نیست
من گسستن از تو باور نمیکنم
ماند غم درد تو با دل درمانده من
اما گویم خدایا هرگز به او غمی روا ندار
اینا رو گفتم که بدونی واسه دل من مقدسی .............
در ان دم که بندد دست نیلوفر سر سرو کوهی دام
گرم یاد اوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
انقدر برای دریا گریه کردم که دریا سر رفت و ساحل از ان روز همیشه با من است و یک سال از جشن جدایی من و صخره میگذرد...........
علیک سلام
از اینکه در اولین ساعت ساخت وبلاگم به من سر زدی متشکرم
وبلاگ شما خیلی جالب و متنوع است
من تازه دارم با ساخت وبلاگ آشنا میشم
یک سوال دارم :
اگر بخواهیم یک عکس از روی هارد روی وبلاگ بریزیم بایدچه کنیم ؟
متشکرم
پیروز باشید
خواهش میکنم من هم خوشحال شدم برات ایمیل میکنم
واقعا خوشحالم که با شما آشنا شدم......درضمن من ندونستم چه جور عکسی می خوای بازم خوشحالم که دوستی به مانند شما پیدا کردم . نیتجه نظر سنجی را هم به زودی علام خواهم کرد
سلام خیلی خوبه ولی چند بار بهم اون زمون رو فراموش کن تو که هنوز داری از عشق کشی خودت و .... حرف میزنی تو هنوز اونو فراموش نکردی خدایی اعصابمو داغون کردی حالا دیگه سرم داغ کرده نزار بزنه سرم هر چی بخواهم بگم دیگه خجالت بکش دختر بی مغز
شیوا تا امروز هر چی گفتی گفتم چشم این شیوا عوض میشه ولی الان میگم تو حق نداری دیگه این حرفا رو بزنی وگر نه ..............خدا شاهده به دوستیمون قسم بد میشه واست خدا لعنتت کنه برای کارت اعصابمو خورد کردی
تو عکس میخواهی به من بگو چرا رفتی تو سایته مردم از اونا خواستی ترک شدی
راستی شیوا جون نتیجه نظر سنجی را نوشتم