سلام این منم همون شیوا
شاید یادتون رفته باشه اما امروز انقدر بد از درون شکستم دیدم هیچ پناهی ندارم مگه این حا بنویسم شاید اونایی که باید بخونن و بفهمن منی هم هستم اونی که همه یک مدتی واسش میمردن .همونی که به قولشون غیره قابل دسترس بود الان داره از درون میشکنه و محتاجه یک اغوش بی دغدغه است .حالا هیچ کس به حرفهاش گوش نمیده .بخونن
دلم شکسته انقدر محکم که صداش و شنیدم.میدونین خیلی سخته ادم بین دو گروه که واسشون میمیره و زندگیش به اونا وابستس گیر کنه .بهش بگن انتخاب کن یکی...نمیتونه تحمل بیاره
من و همتون تو این موقعیت گیر دادین من مجبور شدمک دروغ بگم کاری که اصلا بلد نبودم کاری که ازش حالم به هم میخورد .میدونین چرا چون دوستون داشتم .واستون حاضر بودم هر کاری بکنم که ساده ترینش دروغ بود .
نمیدونین چقدر از درون میشکستم و هایهای گریه میکردم که شما راضی باشین یکدفعه نفهمین با هر دو گروهم چون جونم بهتون وابسته بود قدرته گذشتن و نداشتم.
نمیدونین چه شبها تا صبح بیدار بودم و فقط با خدا درد و دل میکردم وگریه میکردم اره گریه همون کاری که اصلا به من نمیومد همون کاری که همیشه میگفتین نابودتون میکرد اما وایسین یک چیزی رو بگم شماها از کناره گریه های من اهم دردم عشقم ساده گذشتین ومن و نابود کردید
به خدا هنوز واستون جون میدم بگین بمیر میمیرم اما بابا جتبی همههههههههه من هم ادمم
تو رو هر کی میپرستین قسمتون میدم این و بفهمین من هم دل دارم
هر کاره دیگه ای بگین میکنم اما بهم نگین انتخاب کن قول میدم واسه همتون بهترین باشم فقط اسیرم نکنین نگین انتخاب کن
باور کنین راضی به مرگم که شما خوش باشید و سربلند
کسی که عاشقانه دوستتون داره شیوا